آرامش مادرانه...
بودن با تو یه جور آرامش داره، یه آرامش غریب که نمی دونم از کجا می یاد، وقتی تو از پشت سرم می یایی و محکم بغلم می کنی و چونه پسرونه خوشمزه ات رو می چسبونی به پشت گردنم و محکم فشار می دی دلم برات غنج می ره آروم می شم از هیاهوی روزگار وقتی بهت می گم رادی رادان پشت مامانو ماساژ بده و تو با دستای پسرونه کوچولوت مامان رو ماساژ می دی می خوام دنیا همون جا وایسته و حرکت نکنه، زمان از جاش تکون نخوره تموم نشه وقتی دستم رو روس سر نازنیت می کشم و موهای فرفریت رو لمس می کنم دلم می خواد همیشه همون شکلی همون جا بمونم وقتی محکم بغلت می کنم و با هم می رقصیم و هی با هم چرخ می زنیم و تو از خنده تو بغلم غش می کنی دلم می خواد زمان نره جلو آخه اگه ب...
نویسنده :
مامان رادمهر
9:45